انواع  "  ی " در زبان فارسی :

ی نکره: کتابی

ی وحدت: نشانه ی یکی بودن
درهر نفسی دو نعمت موجود است...

ی شناسه: رفتی ، آمدی

ی استمراری : رفتمی ، بودندی

ی مصدری : خستگی ، زیبایی

ی لیاقت: خوردنی، پوشیدنی

ی نسبت: تهرانی، محمدی
این ی گاه مفهوم فاعلی دارد مانند :
مرد جنگی و گاه مفهوم مفعولی دارد مانند: تیر پرتابی ، راز نهانی

ی میانجی (رابطه): خدای من

ی بدل یا جانشین فعل «هستی»:
تو خوبی.

ی تعجب: چه برف شدیدی

ی احترام : نور چشمی

ی دلسوزی: طفلی، حیوونی

ی کثرت : بسی (بسیاری)

ی زاید: به کلمات مختوم به مصوت «ا» و «و» اضافه می شوند. بوی ، موی، خدای

ی بیان خواب : دیدم به خواب دوش که ماهی برآمدی

ی تمنا: کاشکي